- عبارت کردن
- ویچاردن، گواژیدن (به کنایت سخن گفتن) تعبیر کردن، سخن گفتن به کنایت
معنی عبارت کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- عبارت کردن ((~. کَ دَ))
- تعبیر کردن، به کنایه سخن گفتن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پرستش کردن
بنا کردن، ساختن
نماریدن، فرمان دادن، رازگونگی، اندرز دادن، رایزنی نمودن بسوی چیزی بدست و ابرو و جز آن، فرمودن کسی را فرمان دادن، با حرکتی دست و چشم و ابرو مطلبی را القا کردن برمز نمودن، تقریر کردن بیان کردن، شور کردن مشورت کردن، نصیحت کردن اندرز دادن
مژده دادن خبرخوش دادن
مسیتاریتن مسیتن مسیدن
پلید بودن، ناپاک بودن، بدذات بودن
داد و ستد کردن بازرگانی کردن بازرگانی کردن داد و ستد کردن معامله کردن
توجه کردن، یاری کردن، لطف کردن، کنایه از بخشیدن
پاک ساختن شخص کالبد یا عضوی از اعضای خویش یا چیزی دیگر را از پلیدی های ظاهری
امداد نمودن، توجه کردن
شستن شستشو دادن شستن: امام خواجه که بودش سر نماز دراز بخون دختر رز خرقه را قصارت کرد. (حافظ 90)
کفاره دادن: (دی سجده همی کردی کردی گنهی هایل می نوش گناهت را امروز کفارت کن)، (امیر معزی)
پیشی جستن، شتابی کردن، یازیدن دست یازیدن دست به کار شدن پیشی جستن، تعجیل کردن، اقدام کردن بکاری: مسعود... بتعجیل تمام مسرعان به امیر خراسان دوانید که... بجنگ سلجوقیان مبادرت نماید
گادن، انجام دادن، سرپرستی کردن کاری را بنفسه انجام دادن، جماع کردن: با زنان مباشرت کنید هر گونه که خواهید، نظارت کردن
توجه کردن، محبت کردن
شستن، شستشو دادن، برای مثال امام خواجه که بودش سر نماز دراز / به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد (حافظ - ۲۷۲ حاشیه)
Monitor, Oversee, Supervise
monitorar, supervisionar
monitorować, nadzorować
мониторить , контролировать
моніторити , наглядати , контролювати
monitoren, toezichthouden, toezicht houden
überwachen, beaufsichtigen
monitorear, supervisar
surveiller, superviser
monitorare, supervisionare
निगरानी रखना , निरीक्षण करना , निगरानी करना
পর্যবেক্ষণ করা , তদারকি করা
memonitor, mengawasi
izlemek, denetlemek
모니터링하다 , 감독하다
kufuatilia, kusimamia